القاب حضرت زينب سلام الله عليها
- مشخصات
- اولین نگارش در چهارشنبه, 24 ارديبهشت 1393 20:53
- تعداد بازدید: 2383
مهمترين القاب حضرت زينب «عليهاالسّلام» عقيلة بني هاشم، عقيلة الطّالبين، عقيلة العرب، امّ المصائب و … ميباشد. (عقيله که يکی از صفات حضرت زينب خاتون سلام الله علیها مي باشد که به معناي بانوي محترمه و بزرگوار و ارزشمند و زن پرده نشين و همچنين گفته شده عقيله هر قوم سرور آنان و عقيله ي هر چيز گران بهاترين آن است.
و در کتاب لغة آورده شده که عقيله صيغه ي مبالغه و مشتق است از ريشه ي عقل و به معني زيادي عقل و کمال است و همه جهانيان مي دانند که حضرت زينب سلام الله عليها در مرتبه اي بسيار بالايي از عقل و حکمت قرار داشته اند و با قدرت عقل و تدبيرشان توانستند خاندان رسول خدا را از مسير کربلا تا کوفه و ازآن جا تا شام و دو باره برگشت به مدينه رهبري و هدايت کنند.)(1)
قدر و منزلت ايشان: در تاريخ آمده امام حسين «عليهالسّلام» نسبت به خواهرش حضرت زينب «عليهاالسّلام» بسيار احترام ميگذاشت و هرگاه حضرتزينب«عليهاالسّلام» به ديدن برادر ميرفت، امامحسين «عليهالسّلام» پيش پاي او قيام ميکرد و ميايستاد و او را در جاي خود مينشاند و اين عمل نشانة قدر و منزلت حضرت زينب «عليهاالسّلام» نزد برادر است.(2)
عفّت ايشان: يکي از علماي بزرگ اسلام از شخصي به نام يحيي نقل ميکند که گفت: «در همسايگي منزل اميرالمؤمنين «عليهالسّلام» بودم و منزل من کنار منزلي بود که حضرت زينب «عليهاالسّلام» در آنجا مينشست و حتّي يک دفعه کسي او را نديد و صداي او را هم نشنيد و هرگاه ميخواست به زيارت جدّ بزرگوارش برود، در دل شب ميرفت …(3)
مقام ايشان:
در تاريخ آمده امام حسين «عليهالسّلام» اسرار امامت را با او در ميان ميگذاشت.
زهد و تدبير ايشان:
خاتونآبادي مينويسد: حضرتزينب «عليهاالسّلام» در بلاغت و زهد و تدبير و شجاعت مانند مادرش بود …. همچنين نيشابوري در رسالة علويه مينويسد: زينب «عليهاالسّلام» دختر علي «عليهالسّلام» در فصاحتو بلاغتو زهد و عبادتمانند پدر و مادرش بود.(4)
علم و کمال ايشان:
حضرت زينب «عليهاالسّلام» در مهد مدينة علم نبوي تربيت شده و در تمامي عمر در پيشگاه دو پيشواي بزرگ که بزرگان اهل بهشتند پرورش يافت و از چنان علم و دانشي برخوردار بود که حتّي دشمنان مانند يزيد «لعنتاللهعليه» نيز به فضيلت و علم و کمال او معترف بودند. امام سجّاد «عليهالسّلام» دربارة ايشان فرمودند: «انتِ بحمدالله عالـمة غير معلّمة و فهمة غير مفهّمة».
فصاحت و بلاغت و شجاعت ايشان:
فصاحت علوي و بلاغت مرتضوي پس از او به دختر دلبندش حضرت زينب «عليهاالسّلام» رسيد و تمامي فصحاء عرب و بلغاي مشهور معترفند که بعد از علي «عليهالسّلام» فصيحترين و بليغترين افراد حضرت زينب «عليهاالسّلام» بوده است.(5)
حضرت زينب «عليهاالسّلام» چنان خطبهاي در بازار کوفه و شام خواندند که همة مردم گفتند: گوئي زبان اميرالمؤمنين «عليهالسّلام» در دهان اوست و همگي ساکت شدند و نفسها در سينهها حبس شد و زنگهاي شتران ديگر صدا نکرد …..
حضرت زينب «عليهاالسّلام» در خطبة خود فرمودند: «اي مردم کوفه! اي اهل غدر و مکر! بر ما گريه ميکنيد. آب چشم شما نايستد و ساکت نگردد …. آيا بر ما گريه و زاري ميکنيد؟!!! اي والله ـ بسيار بگرييد و کم بخنديد ـ عيب و عار ابدي را براي خود گذارديد و اين ننگ را هرگز نميتوانيد از خود دور کنيد و به هيچ آبي نميتوانيد بشوئيد و چگونه توانيد شست و با چه تلافي خواهيد کرد کشتن جگر گوشة خاتم پيغمبران و سيّد جوانان اهل بهشت را ؟!!!!!……..(6)
راوي ميگويد: سوگند به خدا در حين خطبه، بغض گلوهاي مردم را گرفته و پس از خطبه چنان اهل کوفه بلندبلند گريه ميکردند که محاسن آنها از اشک چشمشان تر بود و انگشت حيرت به دندان گزيده بودند. پيرمردي در کنار من بود و محاسنش از اشکش تر شده بود و ميگفت: «پدر و مادرم فداي شما که پير شما بهترين پيرها و جوانتان بهترين جوانها و زنان شما بهترين زنان و نسل شما بهترين نسلهاست که نه مغلوب ميشويد و نه مقهور.»(7)
حتّي دشمنان نيز او را ميستودند. بلاغت و شجاعت حضرت زينب «عليهاالسّلام» چنان آشکار و ظاهر بود که مانند آفتاب مورد تصديق تمامي ارباب کتب و مقاتل است.(8)
ايشان با اينکه در حالت اسيري بودند بارها و بارها يزيد «لعنتاللهعليه» را مخاطب ساخته و علناً و در حضور مردم ظلمهاي او را يادآوري نمودند و اين شجاعت در احدي جز فرزندان اميرالمؤمنين حضرت علي «عليهالسّلام» يافت نميشود.
زهد و عبادت ايشان:
چنانچه در تاريخ آمده با اينکه حضرت زينب «عليهاالسّلام» صدمات زيادي ديده و مصيبات بسياري کشيده بودند، ولي حتّي نمازهاي نافلة ايشان ترک نميشد. امام سجّاد نيز در ضمن روايتي ذکر کردند که حضرت زينب «عليهاالسّلام» در بعضي از منازل نمازشان را نشسته ميخواندند از شدّت گرسنگي و ضعف، زيرا ايشان سهم غذاي خود را بين اطفال و کودکان تقسيم ميکردند …..(9)
ثواب گريه بر ايشان:
امام صادق «عليهالسّلام» فرمودند: «اگر کسي بر مصيبت عمّهام زينب «عليهاالسّلام» که با برادر شريک بودند گريه کند و تشکيل مجالس ذکر ما بدهد يا بشنود و گريان شود اگر به قدر بال مگس چشمش در اين مصيبت تر شود خداوند او را بيامرزد، اين است ثواب و اجر گريهکنندگان بر مصيبت حضرت زينب «عليهاالسّلام».(10)
صبــر ايشان:
مواقعي که در کربلا بر حضرت زينب «عليهاالسّلام» سخت گذشت:
1-يکي از مواقعي که به حضرت زينب «عليهاالسّلام» بسيار سخت گذشت، زمان کشته شدن حضرت علي اکبر «عليهالسّلام» بود و آن حضرت با صداي بلند گفت: «يا حبيباه و ابن اخاه» و چنان تند به سوي او مي‹فت که به زمين افتاد. امام حسين «عليهالسّلام» او را گرفت و بلند کرد و به خيمه برگرداند و فرمود: اي جوانان بنيهاشم! نعش برادرتان علي را به خيمه ببريد. حضرت زينب «عليهالسّلام» در اين هنگام از خيمه بيرون آمد و چشمش بر قد و قامت علي اکبر «عليهالسّلام» افتاد، بسيار گريان و پريشان شد و فرياد ميکرد: نورديدة برادرم، علي اکبرم … کاش من نابينا بودم و تو را بدين حال نميديدم که به خاک و خون آغشته باشي و صيحهاي زد و بيهوش شد ….(11)
2-يکي ديگر از موارد بيتابي حضرت زينب «عليهاالسّلام» موقعي بود که مام حسين «عليهالسّلام» به قتلگاه جوانان نگريست و نگاهي به خيام نمود و فرمود:«هل من ذابٍ يذبُّ عن حرم رسولالله «ص» ؟!! …… وقتي صداي استغاثة امام حسين «عليهالسّلام» بلند شد،صداي واويلاي زنان حرم نيز برخاست و حضرت عقب خيام آمدند و فرمودند: خواهرم زينب! طفل شيرخوار را بياوريدتا با او وداع کنم و … آنچه که ميدانيد به وقوع پيوست و حرمله «لعنتاللهعليه» با تير سه شعبه به گلوي نازنين او زد گوش تا گوش آن طفل را بريد.
3-يکي ديگر از مواردي که به حضرت زينب «عليهاالسّلام» سخت گذشت آن ساعتي بود که امام حسين «عليهالسّلام» نگاهي به خيام حرم کرد و ديد که جز حضرت سجّاد «عليهالسّلام» که بيمار بودند ديگر مردي باقي نمانده و آنگاه با صداي بلند فرمود: يا زينب يا امّ کلثوم ….. و از پردة جگر صدا زد: «عليکنّ منّي السّلام» کنايه از اينکه اي زن و بچّة من خداحافظ من هم رفتم… و در اين ميان گريه و زاري بانوان و اطفال شدّت گرفت.
4-مهمترين جايي که بر حضرت زينب «عليهاالسّلام» بسيار سخت گذشت زماني بود که امام حسين «عليهالسّلام» از اسب به زمين افتاد و صورت مبارک روي خاک نهاد. حضرت زينب «عليهاالسّلام» درب خيمه ايستاده بود و اين منظرة هولناک را مينگريست …. ناگاه با صداي بلند فرمود: مگر در ميان شما يک نفر مسلمان نيست. هيچ کس جوابي نداد. حضرت زينب «عليهاالسّلام» به بالاي تلّ زينبيّه رفت و مشاهده کرد که امام حسين «عليهالسّلام» تنها و بي ياور در گودال قتلهگاه به زمين افتاده و آن نفرينشدگان با نيزه و شمشير و خنجر او را هدف قرار دادهاند و کساني که حربهاي ندارند با سنگ بر بدن عزيز زهرا «عليهاالسّلام» ميزنند و همچنين آنحضرت مشاهده کرد که شمر ملعون بر روي سينة امام حسين «عليهالسّلام» نشسته و سر از بدن او جدا ميکند ……………. و اين صحنهاي است که هيچ چشم را تاب ديدن آن نيست ………(12)
«اللهمّ العن اوّل ظالمٍ ظلم حقّ محمّدٍ و آل محمّد و آخر تابعٍ له علي ذلک الّلهمّ العن العصابة الّتي جاهدت الحسين و شايعت و بايعت و تابعت علي قتله، الّلهمّ العنهم جميعاً»
و السّلام علي من اتّبع الهدي
1- زينب کبري (عليهاالسّلام)، ص48.
2- زينب کبري (عليهاالسّلام)، ص52.
3- زينب کبري (عليهاالسّلام)، ص52.
4- زينب کبري (عليهاالسّلام)، ص58.
5- زينب کبري (عليهاالسّلام)، ص78.
6- زينب کبري (عليهاالسّلام)، ص79.
7- زينب کبري (عليهاالسّلام)، ص80.
8- زينب کبري (عليهاالسّلام)، ص88.
9- زينب کبري (عليهاالسّلام)، ص90.
10- زينب کبري (عليهاالسّلام)، ص104.
11- کشف الغمّه، ص186 {و} نور الابصار شبلنجي ص135.
12- زينب کبري (عليهاالسّلام) ، ص132