دو عصر امیرالمؤمنین پس از رسول الله صلی الله علیه و آله
- مشخصات
- اولین نگارش در پنج شنبه, 24 مرداد 1392 12:58
- تعداد بازدید: 1787

حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام پس از رحلت جانگداز رسول الله صلی الله علیه و آله دارای دو عصر و دوره بودند:
عصر اول: عصری که در آن دوران خانه نشین گشت- حدود 25 سال- و به جز اندکی از مردم با وی تماس و برخورد نداشتند چرا که نزدیک شدن مردم به ایشان و نیز بالعکس نزدیکی ایشان به مردم موجب به خطر افتادن جان مردم می شد به همین دلیل از گوشه خانه به گوشه مسجد خارج می شد تا به عبادت و نشر احکام بپردازد.
این مطلب بوضوح روشن است و وقتی در ورای آن هیچ گونه حجاب و راز و رمزی موجود نیست. جای هیچ بحث و بررسی هم ندارد. چرا که حکومت آن عصر اجازه دخالت به هیچ احدی نمی داد و هرکس خود را در معرض سرزنش و ملامت قرار می داد در نهایت مجبور به عذرخواهی می گشت اما چه بسا مهلت عذرخواهی نمی یافت و امور را به عقابی ناگهانی مبتلا می ساختند. حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام نیز به جهت مصلحت و امنیت اسلام و مسلمین عذری به جاو پذیرفتنی نداشتند.
عصر دوم: دورویی که حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام به خلافت رسیدند و افسار خلافت را به دست گرفتند.
اغیشان در هر دو عصر دارای یاران خاص و وفادار بودند؛ تعدادی از یاران عصر اول تا عصر دوم نیز در خدمت ایشان باقی ماندند همچون عمار بن یاسر، جابر بن انصاری، ابن عباس، حبیب بن مظاهر، عمرو بن الحمق الخزاعی، قیس بن سعد، ابن رافع، محمد بن ابی بکر، حجر بن عدی کندی و... نظایر ایشان.
در عصر دوم نیز دارای یارانی بی نظیر و برازنده بودند که مثل و مانندشان در روزگار یافت نخواهد شد همچون:زید و صعصعة بن صوحان، اویس قرنی، اصبغ بن نباته، علی و عبیدالله پسران ابی رافع، مالک اشتر، رشبد هجری، میثم تمار، کمیل بن زیاد و نظایرشان.
اینان نمونه و الگوی فضایل و اخلاق کریمانه و خزینه علوم و اسرار بودند، گویا بارها به این دنیا آمده و بی توجه به آن رخت سفر بسته اند یا آنچنان عمر طولانی داشتند که نسل ها و قرن های مختلف را دیده و با امت های مختلف زیسته و از آن پندهای فراوان آموخته و در نهایت بهترین و زیباترین اعمال را و نیکوترین و با فضیلت تریت اخلاق را انتخاب و اختار کرده اند.
همه دارایی آنان تنها همین اخلاق و فضائل نبود بلکه حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام از علم سرشار خود به آنان آموخته و آنان را امین اسرار غیبی و پیچیده خود ساخته بود، علوم و اسراری که کردم دیگر توانایی تحمل آن را نداشتند چرا که انسان همچون معدن می باشد و آیا درخت در زمین شوره زار رشد می کند؟ و آیا اصلا بذر و تخم را در زمین شوره زار می افشانند؟
همه اینان دارای آگاهی و بصیرت به هنان و آشکار علم و فضایل نفسانی، و اخلاق ذاتی و کسبی، و عبادت در قول و. عمل و اعضا و جوارح بودند. به راستی نمی دانم تک تک این افراد خاص و صالح چگونه در عصر اول توانستند در حالیکه حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام خانه نشین بودند و با مردم مراوده عمومی نداشتند، این افعال و خصلیص زیبا را از ایشان بیاموزند و چگونه آن اسرار علم و علم اسرار را فراگرفتند و با این آموخته نفسشان را از آلودگی ها پاک و مطهر ساختند تا آنجا که نزدیک بود ملائکه مقرب در صف آنها به مشقت و سختی افتند و موجودات ملأ اعلی بر صفات و کمالات شایسته آنها غبطه و حسرت خورند؟
و نمی دانم در عصر دوم در حالی که حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام مشغول جنگ و سرگرم جمع آوری امتی پراکنده و متفرق بودند، آن هم در آن مدت کوتاه که زمان، وسعت تعلیم و تعلم اینچنینی را نداشت، چگونه آن گروه صالح و شایسته رشد یافتند و آن علوم الهی را از ایشان فراگرفته و آن فضایل علوی را از وی کسب کردند تا آنکه شایستگی و لیاقت آنرا یافتند که امین و محرم نقاش اسرار و اسرارالنفائس گردند و با آن درجه از تصفیه و پاکسازی نفسشان نزدیک بود ملکی مجرد از نقائص مادی گردند نه آنان زذائل را می شناختند و نه رذائل ایشان را.
تنها جواب این پرسش این است که بگوئیم تنها امری که آنان را با این سرعت آماده ساخت تا الگوی تمام و نمونه علم و فضایل و اصلاح گردند همان قدرت و نفوذ علم و کلام حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام بر سرعت تربیت و تربت پاک و سرشت آنان می باشد.
اگرچه عجیب نیست، اینان اگر درسی از تعالیم حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام را آموخته و مرحله ای را طی ساختند همان درس و مرحله بذری شد برای رسیدن به مرحله بعد و واسطه ای گشت برای شایستگی و اهلیت یافتن رتبه برتر، چرا که آنان دارای تربت و ذات و سرشتی صالح برای بذر تعالیم وی بودند تا بتوانند خود را به مراتب عالی برسانند. حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام نیز هرگاه تربت و سرشتی پاک و صالح برای تربیت و پخش بذر می یافت بذری از تعالیمش را که به رشد و بالندگی او سرعت می داد بر جانش افشانده و می کاشت..
آری! دلیل رشد و سرعت تربیت این افراد همان تربت و سرشت پاکشان بود.